.امامت
سيد حميد حسيني
پس از رحلت پيامبر بزرگوار اسلام تا کنون، موضوع امامت به عنوان يکی از اصول مذهب تشيع، مهمترين نقطه اختلاف ميان شيعه و اهلسنت بوده است. اما در بسياری از موارد تعريف و تحليل دقيقی از اين موضوع وجود ندارد و هر کس بنا به برداشت خود آن را معرفی يا بر سر آن بحث و گفتگو میکند. در اينجا به برخی از اين معانی اشاره میکنيم :
۱. ولايت سياسی :
برخی گمان میکنند امامت به معنی حکومت و ولايت سياسی است و میگويند شيعه معتقد است پيامبر به عنوان حاکم جامعه اسلامی، حضرت علی را به عنوان جانشين و حاکم بعد از خود معرفی کرد. در حالی که اهلسنت معتقدند موضوع حکومت به خود مردم و شورای آنان واگذار شد.
چنين برداشتی از معنای امامت کاملا نادرست و سطحی است. چرا که تنها به گوشه کوچکی از شان حقيقی امامت پرداخته و آن را به موضوعی تاريخی که مربوط به گذشته است و اثر خاصی برای امروز ندارد تبديل میکند.
چنين برداشتی از معنای امامت کاملا نادرست و سطحی است. چرا که تنها به گوشه کوچکی از شان حقيقی امامت پرداخته و آن را به موضوعی تاريخی که مربوط به گذشته است و اثر خاصی برای امروز ندارد تبديل میکند.
۲. رياست امور دينی و دنيايی مسلمانان :
گروهی ديگر معتقدند علاوه بر موضوع حکومت و مسائل دنيايی، امام به عنوان سرپرست امور دينی مردم نيز مطرح است. بر اين اساس، نقطه اختلاف شيعه و اهلسنت در اين خواهد بود که آيا بعد از پيامبر، وجود شخصی به عنوان سرپرست امور دينی و دنيايی مردم لازم است يا نه؟ ايشان میگويند: شيعه معتقد به امامت به اين معناست ولی اهلسنت امامت را با اين تفسير قبول ندارد.
اين در حالی است که با مراجعه به نظرات دانشمندان اهلسنت متوجه میشويم که آنها نيز وجود امام را به اين معنا کاملا لازم و ضروری میدانند و خلفای مورد نظر خود را رئيس امور دينی مردم نيز میدانستهاند.
اين در حالی است که با مراجعه به نظرات دانشمندان اهلسنت متوجه میشويم که آنها نيز وجود امام را به اين معنا کاملا لازم و ضروری میدانند و خلفای مورد نظر خود را رئيس امور دينی مردم نيز میدانستهاند.
۳. منصبی الهی در استمرار نبوت:
به نظر میرسد معنای دقيق امامت در نظر شيعه اين معنا باشد. چرا که با پايان نبوت و نيامدن پيامبری جديد، اين پرسش مطرح میشود که آيا وجود افراد ديگری که دقيقا همان وظايف و اختيارات پيامبر را دارا باشند لازم است؟ پاسخ شيعه به اين سؤال اين است که با توجه به نزول قرآن به عنوان دستورالعملی جامع و فراگير، ديگر نيازی به آمدن پيامبر و وحی جديد نيست؛ ولی با توجه به لزوم بيان و تفسير واقعی قرآن و جلوگيری از انحراف و برداشتهای نادرست، لازم است افرادی ساير وظايف پيامبر را برعهده داشته باشند. بنا بر اين، امام از نظر شيعه فردی است با همان شرايط و ويژگيهای پيامبر که همه وظايف و اختيارات پيامبر« به جز آوردن وحی و پيام آسمانی »را برعهده دارد. طبيعتا چنين کسی بايد مانند پيامبر معصوم و تعيينشده از طرف خداوند باشد و تمامی رفتار و گفتار او ذاتا حجت است. ادامه دارد..
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر